دهانم آنقدر پر است از

دهانم آنقدر پر است از...
دوستت دارم های نگفته!
که از گوشه ی لبهایم،
میچکد روی پیراهنم که همیشه عطر تو را میدهم!
آنقد لبریزم از آغوش های نگرفته
که خودم را رها میکنم در خلوت بید های مجنون
شاید پاییز را بی اثر کنم!
من آنقدر از تو لبریزم که میترسم
طغیان کند چشمه ی احساسم...
پناه بگیر کنج دلم؛
طغیان کردنم عذابی ست از جنس شعری که غرقت میکند در بوسه و آغوش...
پناه بگیر عشق من که من...
به شعری که تو را ببوسد هم حسادت میکنم.!
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*

https://t.me/monlightyy/AAAAADwlabGn5JpFx5ds8A
دیدگاه ها (۳)

عاشقت شدم....که وقتی پاییز شد و هر کسی رفت توی لاک خودش ؛کسی...

تو نیستیاما من برایت چای می ریزم!دیروز هم نبودیکه برایت بلیت...

هماره می ستایمت،تو را که بر بلندای قله ی عشق،گیسوان احساسم ر...

در خط مقدم عشقزیر آتشبار سهمگین چشمانت،دیگر مرا یارای مقاومت...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط