ادمای دورش کمتر و کمتر میشدن اما براش مهم نبود معتقد بو

ادمای دورش کمتر و کمتر میشدن اما براش مهم نبود ، معتقد بود اگه خودشو داشته باشه عملا کم و کسری نداره و بازم میشه زندگی کرد .
بی احساس یا بی رحم نبود ، فقط رو ادما حساب باز نمیکرد.
ته داستانو خوب می دونست و دیگه امیدش فقط به خودش بود !
دیدگاه ها (۰)

اهم .... ساری ولی ...گاد

یپ

بروبچ گرایشتون چیه ..... خودم بیسکشوال.....یه عقاب همیشه تنه...

meتایپتون چیه .....خودم ESTJ

یه تک پارتی تو روبیکا دیدم عر زدم شمام عر بزنین کوک: من دوست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط