من در میان قبایلی زندگی کردم که کلمات مرد و مردانگی در گ

من در میان قبایلی زندگی کردم که، کلمات مرد و مردانگی در گوشم بود.
بعد در شهری زندگی کردم که، رفقای من نه مرد بودند و نه مردانگی داشتند...
🍃
دیدگاه ها (۱)

‌بر ماسه ها نوشتمدریای هستیِ مناز عشق توست سَرشاراین را به ی...

با من شریـک شودر نان هر روزه ی تنهایے امپرکن با حضــورت دیوا...

دوست داشتن توزیباترین گلی ا‌ست که خدا آفریده؛گفته بودم

‌ای که هرگز فرامشت نکنمهیچت از بنده یاد می‌آید ؟‌

هدف از زندگی چیست؟ | عرفان اسلامی و راه زیستن در عصر آخرالزمان

تو تهران یه زن متاهل که عاشق مرد ساندویچی محلشون شده بوده شو...

یکی پرسید تلخ تر از تنهایی چیه جواب زنده باشی اما ذوق و روحت سال ها باشد که مرده است

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط