زخم کهنه فصل دوم

زخم کهنه فصل دوم )
پارت۵۹
زیادی !

چند دقیقه ای میشد که بیدار شده و به سقف زل زده بود جانگمی کنارش با تمام وجود توی تشک فرو رفته بود و خر و پف می.کرد کیونگسو اما غرق افکارش بود . از کابوس همیشگیش که توش سومین برای هزارمین بار

جلوی چشمهاش میمرد تا دیشب و اتفاقاتش .

...

مونده بود به جانگمی بگه سایمون رو شناسایی کرده یا

نه ؟

از طرفی جانگمی اونقدرا با مادرش دشمنی ممکن بود احساساتی بشه و برداره به مادرش بگه ، اونم که بذار کف دست پدرش و اون دخترک جذاب به خطر

بیفته

از طرفی دیشب جانگمی زیادی بی جنبه بازی در آورد بود و تهیونگ یک کم از دستش عصبانی بود .

از طرفی هم یه راز گنده توی دلش بود و حس میکرد واقعا اگه به یه نفر نگه میترکه

بهر حال فعلا جانگمی داشت خر و پف میکرد و تهیونگ گزینه ی دیگه ای جز صبر کردن نداشت.

از جا بلند شد و به سمت حمام .رفت باید تمرکزش رو روی چیزهای مهمتری می گذاشت . از کی تا حالا این خلافکارها

مهم شده بودند ؟

_کجایی اوپا ؟

بعد از کش و قوسی که در پایان روز به خودش داد تماس از جانگمی اینطوری به استقبالش رفت.

_درمانگاهم ؛ تو کجایی ؟

اوووو چرا نگفتی میری درمانگاه ؟ از کی اصلا ؟

تهیونگ پوزخند زد: خیلی وقت نیست ! نگفتی

|||تهیونگ پوزخند زد: خیلی وقت نیست ! نگفتی

کجایی ؟

جمله ش رو عوض کرد. جانگمی بعد از مکث کوتاه گفت : دارم میام دنبالت ! آدرس بفرست



و بدون اینکه منتظر جوابش بمونه قطع کرد. تهیونگ آهی کشید بلند شد و خودش رو کش و قوس داد و بعد از برداشتن وسایل و عوض کردن لباس از درمانگاه بیرون زد. چند دقیقه بعد ماشین مشکی جانگمی جلوش توقف شد و تهیونگ سوار شد

لباس تهیونگ اسلاید دو
دیدگاه ها (۱)

زخم کهنه فصل دوم )پارت ۶۰ جیگر ترین دکتر دنیا الآن سوار ماش...

زخم کهنه فصل دوم )پارت ۶۱ لحظه به صورت بی حسش خیره موند و گ...

زخم کهنه فصل دوم )پارت۵۸رو داد : حالا فهمیدین چرا گفتم دروغ ...

زخم کهنه فصل دوم )پارت۵۷ خوشش نمی اومد اما وقتی بچه بود پدرش...

زخم کهنه )پارت ۷۹ تهیونگ بلند شد و از اتاق بیرون اومد . چند ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط