عشق لجباز

🎀💕•عشق لجباز •💕🎀
#part_40

#طاها
از حرفی ک رها زد خوشحال شدم و بغلش کردم و اونم سفت بغلم کردع بودش

طاها:اخ قربونت برم من دختر
رها:هییییم

و از بغل هم اومدیم بیرون
رها:ببین اقا طاها بخاطره جنابعالی نشد بریم مهمونی

طاها:بهتر ب نفع هر دوتامون شو
رها:پس من برم لباسامو عوض کنم این همه زحمت کشیدم ب خودم رسیدم اخرشم هیچی ب هیچی


#رها
رفتم توی اتاق و لباسامو عوض کردم و ی دست لباس خواب کیوت صورتی پوشید مو خواستم ارایشامو پاک کنم ک طاها اومد توی اتاق

طاها:بزار من ارایشاتو پاک کنم

و ی باشه بهش گفتم ک طاها پیراهنشو در اورد و تا تن لختشو دیدم برعکس شدم

طاها:خجالت نکش خانومم
رها:ن طاها زشته

بلاخره اقا طاها لباساشو عوض کرد و نشستم روی تخت و همه ارایشمو پاک کرد بجز لبام

طاها:خب این قسمت با مهارت طاهایی پاک میشه
و تا اومدم حرف بزنم شروع کرد ب خوردن لبام ومنم چون خجالت میکشیدم خیلی ریز همراهیس کردم و بلاخره دست از سرم برداشت و دراز کشیدم روی تخت و بغلش کردم و کم کم خوابمون رفت

ادامه دارد ... •📕❤•

خاب عشقا فعلا پارتامان تموم شدن فردا واست ۵ تا پارت میزارم 😘👯‍♀️👯‍♀️👯‍♀️🖤🔗💜
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #پست_جدید
دیدگاه ها (۴)

🎀💕•عشق لجباز •💕🎀#part_41#فریالمهمونی خیلی خوب بود و حسابی رق...

دلبرم طاها🥺🥺🥺💜💜💜 #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فا...

🎀💕•عشق لجباز •💕🎀#part_39#رهاداشتم با بچه ها گپ میزدم و منتظر...

🎀💕•عشق لجباز •💕🎀#part_38#رهاخودشو بهم نزدیک‌تر کرد که جیغ فر...

جهنم من با او🍷 فصل ۲# پارت ۴۸ا.ت : کوک ؟کوک : جان کوکا.ت : ...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۲۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط