سفر که می رفتیم

سفر که می رفتیم
چمدان را
طوری پر می کرد
که جای خالی نمی دیدی
خودش را
توی قلبم هم
همینطور

#حمید_جدیدی
دیدگاه ها (۲)

از هر انسانی نخستین تَرم ! وقتی که برایِ کشف آتش ، آغوشت ر...

مرا آزاد کن از منمرا آرام کن در خودبرای پلک هایم قصه ای تعری...

مـــانند ِ چــشـم هـای ِ تـو حـــالے بـــه حـالے ام ... !

خیالِ چشمـ تو کارِ شرابــ خواهد کرد./

جای خالی بعضی آدم ها را نمی توان پر کرد ؛همان هایی که جای خا...

ورق بزنید خوشتون اومدبفرستین واسش

یک “رادیو” بود که مثل پدربزرگ پیرِ پیر شده بود گاهی آنقدر “خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط