باید ببرم آن دستم را

باید بُبرم آن دستم را

که گاهی می رود کنار پنجره

و توطئه می کند علیه انزوایم!!
دیدگاه ها (۲)

من نمیدانم؟تاریخ و ادبیات چه میخواهد از جانم؟ منهمین #فلسفه ...

ﻋﺸﻖ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮏﻓﻘﻂ ﺩﻭﺯ ﻗﺮﺹ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﺮﺩ ﺑﺎﻻ..ﺩﻧﺒﺎﻝ ﯾﮑﯽ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻡﮐﻪ...

همین مکثِ نگاهت مرا بَس است راست گفت "سهراب":دلخوشی ها کم‌ ن...

در خیابان های شب دیگر جایی برای قدم هایم نمانده است زیرا که ...

گاهی اوقات حالت چنان است که تمام ِوجودت گریه می کند ، جز چشم...

.رنگ چشمانت‌به شعرم‌ خودنمایی می کندچون عسل‌دارد،غزل را هم‌ ...

ان شاءالله خدا عاقبت همه ی مارو ختم بخیر کند بحق مرتضی علی ع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط