جنونعشقت
جـنونعـشـقَت❤️🔥:)
#𝐏𝐚𝐫𝐭۲۹
دنیا
با صدای آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم
یه لحظه به این فکر کردم با ماجرای دیروز چجور برم دانشگاه
بیخیالش شدمو رفتم به سمت دستشویی
بعد از انجام دادن کارم اومدم بیرون
خداروشکر به موقه بیدار شده بودمو با حوصله آماده شدم
یه مانتو کوتاه قهوه ای با شلوار گشاد با مقنعه مشکی
آرایشم یه خط چشم و ریمل یکمم تینت زدم
ی جووونی هم تو آینه به خودمم گفتم رفتم سمت اتاق دانیال
اما انگار اون زود تر از من آماده شده بود
دانیال مربی بدنسازی بودی تو باشگاه کار میکرد
چون صبحا هم میرفت باشگاه میگفت خودمم میبرمت
رفتم پایین که دیدم داره صبحونه میخوره
سلامی کردم و خاستم یه لقمه واسه خودم بگیرم
که و .....
#𝐏𝐚𝐫𝐭۲۹
دنیا
با صدای آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم
یه لحظه به این فکر کردم با ماجرای دیروز چجور برم دانشگاه
بیخیالش شدمو رفتم به سمت دستشویی
بعد از انجام دادن کارم اومدم بیرون
خداروشکر به موقه بیدار شده بودمو با حوصله آماده شدم
یه مانتو کوتاه قهوه ای با شلوار گشاد با مقنعه مشکی
آرایشم یه خط چشم و ریمل یکمم تینت زدم
ی جووونی هم تو آینه به خودمم گفتم رفتم سمت اتاق دانیال
اما انگار اون زود تر از من آماده شده بود
دانیال مربی بدنسازی بودی تو باشگاه کار میکرد
چون صبحا هم میرفت باشگاه میگفت خودمم میبرمت
رفتم پایین که دیدم داره صبحونه میخوره
سلامی کردم و خاستم یه لقمه واسه خودم بگیرم
که و .....
- ۷۹۷
- ۱۹ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط