حالم را که می پرسی

حالم را که می پرسی؛
پر از دلهره می شوم
پر از تشویشی گنگ ...
اما می گویم خوبم !!
و تو هیچ وقت نخواهی فهمید
گاهی گفتن این دروغ کوچک
چه عذابی دارد
دیدگاه ها (۱)

یه پایان تلخ !بهتر از تلخی بی پایانِ.

دخترها عجیب هستند !تمامِ بهانه‌هایشانبا یک " دوستت دارم " رف...

چترها تشنه اندتشنه تر از تن گلو عاشقانه می بلعندطعم گس باران...

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمی رسم با تو به خانه از ...

..شوق من چندین برابر میشود با دیدنتوای من دیوانه ام دیوانه ی...

یک روز به دیدنت می‌آیمبرای شنیدن صدای قلبت،سرم را بر روی سین...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط