pain

#pain
#P³
«ویو تهیونگ»

وقتی جئون رفت بیرون آقای کانگ گفت
کانگ: آقای کیم لطفا راسته قضیه رو بهم بگو واگرنه با خانواده ات تماس میگیرم و احتماله اخراجت هم هست
از ترس لرزیدم و به آقای کانگ گفتم که جئون تهدیدم اگه بهش توی امتحان کمک نکنم قراره پشت مدرسه منو با مشت هاش زخمی کنه
کانگ: خوبه که حقیقت رو گفتی آقای کیم حالا هم برو بیرون و اگر آقای جئون ازت چیزی پرسید بگو که با خانواده ات تماس گرفتم و فقط یکم نصیحتت کردم نگران چیزی هم نباش
سرمو تکون دادم و رفتم بیرون که جئون رو دیدم معلومه وایساده تا از من بازرسی کنه

«ویو جونگکوک»

وقتی کیم اومد بیرون رفتم سمتش و گفتم
جونگکوک: خب چی بهت گفت؟ از من که حرفی نزد؟ یا تو که حرفی نزدی؟
با ناراحتی و یکم نگرانی گفت
تهیونگ: به خانواده ام زنگ زد و منو نصیحت کرد راجبه توام.. راجبه توام حرف نزدم
جونگکوک: خب خوبه که نگفتی ولی فک نکن همه چیز تموم شده چون ما از امتحان محروم شدیم منتظر کتک خوردن باش کیم
با پوزخند گفتم و با قدم های بلند ازش فاصله گرفتم و رفتم ولی اون یکم وایساد بعد آروم پشت سره من وارد کلاس شد
توی زنگ تفریح دیدمش که داره توی حیاط میچرخه رفتم طرفش و گفتم
جونگکوک: هوی کیم تهیونگ بیا اینجا ببینم قراره بریم بازی زود باش بیا بریم
با پوزخند گفتم و اون اومد سمتم دستمو دور شونه اش حلقه کردم و با قدم های آروم به سمته پشت مدرسه رفتیم و هیچ کدوم از ما خبر نداشت که آقای کانگ ما رو تحت نظر گرفت حتی کیم
وقتی به پشت مدرسه رسیدیم کیمو هل دادم که باعث شد با زانو بخوره زمین سرش پایین بود و هیچی نمیگفت، بهش گفتم
جونگکوک: کیم باید حواست باشه که کسی نفهمه ما داریم تقلب میکنیم چرا حواست نیست؟
و یه لگد به قفسه سینه اش زدم که پخش زمین شد و یه ناله ی ضعیف سر داد
یقه ی لباسشو توی دستام گرفتم که بتونم به صورتش دسترسی داشته باشم دستمو مشت کردم کوبیدم توی صورته کیم پشته سره مشت اول مشت دوم و سوم رو توی همون گونه کوبیدم و مشت چهارم و مشت پنجم رو توی گونه سمت مخالف کیم کوبیدم کمی عقب رفتم بقیه بچه ها با لگد به شکم و پلوی کیم کوبیدن رفتم سمت کیم دوباره یقشو گرفتم و تا خواستم که مشت های ششمی یا هفتمی رو فرود بیارمش توی گونه ی کبوده کیم صدای بلند آقای کانگ رو از پشت سرمون شنیدم و دستم رو هوا موند
کانگ: دارید چه غلطی میکنیدد!!!
دیدگاه ها (۵)

#pain #P⁴«ویو جونگکوک» کانگ: دارید چه غلطی میکنیدد!!! همه بر...

#pain #P⁵حرف با باز شدن در باز شد و از ترس حرفم نصفه مونداقا...

#pain #P²«ویو جونگکوک» «داخل کلاس» هنوز معلم نیومده بود اکیپ...

#pain{درد} #P¹«ویو تهیونگ»داشتم کراواته لباس فرمم رو مرتب می...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱

Mafias Stepdaughter

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط