گفتگوی شبانه با حضرت دوست

گفتگوی شبانه با حضرت دوست

خوب من سلام !
حس عجیبی است گم شدن ...
تلخ و پر اضطراب....

من در هیاهوی دنیا پی تو میگردم..
پی آرامشی تمام نشدنی..

اصلا،میشود امشب حرفی نزنم!
فقط من باشم و سجاده و تو....
ببین خدا دستام خالیه ندادی می رم پیش خانم فاطمه ی معصومه(س) واسه شکایت میگم دستامو به طرفش بردم از ترس گناه، دستمو نمی گیره
دیدگاه ها (۳)

گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشتپرسی...

شیعه آماده جنگیست که دیدن داردچند روزیست سرم میل به بریدن دا...

ّ

ّ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط