عشقجنایت
#عشق_جنایت 🔪
پارت39
ویو خونه:
میا:سیلام
شوگا:سلام(کلافه)
میا:شوگا تابلو نکن دیگه
شوگا:اوفففف باشه ولی یه بوس
میا:(😐)
فلش بک به ویو تو ماشین:
میا:شوگا راستش من دوست دارم ولی اگه بخوام باهات قرار بزارم بابام یکاری کنه یه اتفاقی برات بیوفته چی؟
شوگا:واقعا؟(ذوق)
نگران نباش چه اتفاقی آخه اصلا مهم نیست تا تو پیشمی....
میا:خوب قبوله عشقم
شوگا:بیب(لپشو میبوسه)
پایان فلش بک:
شوگا:حالا تو اتاق
میا:بسم الله الرحمن الرحیم(😑)
شوگا:باش
میا:احسنت بر تو فرزندم
لیا:زود بیاین دیگه برین لباساتون رو عوض کنید بیاید بریمممممم......
میا:سریع میریم لباس عوض میکنیم....
یِنا:شما هنوز اینجایین که برین پایین(داد)
میا:هیونگ و بده من.....
یِنا:بیا برو بغل خاله
هیونگ:خاله جون
میا:گوگولی چه تیپی زدی خاله
هیونگ:مثل تو خوشگل شدم
شوگا:خالت ماله منه میدونستی؟
هیونگ:خاله رو به هیچ کس نمیدم حتی تو الدنگ....
شوگا(😐)
میا:(😂)رید به هیکلت(😂)
هیونگ:بعله آقا جون....
بیا بریم خاله جونم(چشم غره به شوگا)
شوگا:ته بیا بچه تو بگیر میخواد من و بکشه(داد)
یِنا:اوفففف
هیونگ:ببخشید
یِنا:کی با تو بود تربچه
هیونگ:ک(تهیونگ دهنش و میگیره)
تهیونگ:بابایی نگووووووو
لیا:عشق خاله مامانت کصخله(چشمک)
هیونگ:(خنده)
یِنا:میخوای بریم تو اتاق به بچه عملی یاد بدیم چطوری...............
هیونگ:مامان من بلدم
یِنا:کی بهش یاد داده(داد دد)
هیونگ:خاله لیا
یِنا:خالت گوه خورده با خودتتتت(داد)
هیونگ:بابا بیا من و نجات بده
تهیونگ:آروم باش عزیزم بیا الان دیرمون میشه(لبخند)
یِنا:من اون لیا رو می........
(خلاصه جنگ جهانی سوم تموم شد و رفتن کنسرت)
ویو وسط کنسرت:
لیا:چه باهاله
یِنا:اوهوم صداش خیلی خوبه
ویو خونه:
(ساعت 1)
یِنا:دارم میمیرم
لیا:(خواب)
جینو:(ولو میشه تو اتاقش)
میا:(خواب)
تهیونگ:من هیونگ و میخوابونم
یِنا:اوک
یِنا:هر کی رفت تو اتاقش خوابید و منم منتظر تهیونگ بودم تا بیاد که نیومد منم خوابیدم.....
ادامه دارد:-)
پارت39
ویو خونه:
میا:سیلام
شوگا:سلام(کلافه)
میا:شوگا تابلو نکن دیگه
شوگا:اوفففف باشه ولی یه بوس
میا:(😐)
فلش بک به ویو تو ماشین:
میا:شوگا راستش من دوست دارم ولی اگه بخوام باهات قرار بزارم بابام یکاری کنه یه اتفاقی برات بیوفته چی؟
شوگا:واقعا؟(ذوق)
نگران نباش چه اتفاقی آخه اصلا مهم نیست تا تو پیشمی....
میا:خوب قبوله عشقم
شوگا:بیب(لپشو میبوسه)
پایان فلش بک:
شوگا:حالا تو اتاق
میا:بسم الله الرحمن الرحیم(😑)
شوگا:باش
میا:احسنت بر تو فرزندم
لیا:زود بیاین دیگه برین لباساتون رو عوض کنید بیاید بریمممممم......
میا:سریع میریم لباس عوض میکنیم....
یِنا:شما هنوز اینجایین که برین پایین(داد)
میا:هیونگ و بده من.....
یِنا:بیا برو بغل خاله
هیونگ:خاله جون
میا:گوگولی چه تیپی زدی خاله
هیونگ:مثل تو خوشگل شدم
شوگا:خالت ماله منه میدونستی؟
هیونگ:خاله رو به هیچ کس نمیدم حتی تو الدنگ....
شوگا(😐)
میا:(😂)رید به هیکلت(😂)
هیونگ:بعله آقا جون....
بیا بریم خاله جونم(چشم غره به شوگا)
شوگا:ته بیا بچه تو بگیر میخواد من و بکشه(داد)
یِنا:اوفففف
هیونگ:ببخشید
یِنا:کی با تو بود تربچه
هیونگ:ک(تهیونگ دهنش و میگیره)
تهیونگ:بابایی نگووووووو
لیا:عشق خاله مامانت کصخله(چشمک)
هیونگ:(خنده)
یِنا:میخوای بریم تو اتاق به بچه عملی یاد بدیم چطوری...............
هیونگ:مامان من بلدم
یِنا:کی بهش یاد داده(داد دد)
هیونگ:خاله لیا
یِنا:خالت گوه خورده با خودتتتت(داد)
هیونگ:بابا بیا من و نجات بده
تهیونگ:آروم باش عزیزم بیا الان دیرمون میشه(لبخند)
یِنا:من اون لیا رو می........
(خلاصه جنگ جهانی سوم تموم شد و رفتن کنسرت)
ویو وسط کنسرت:
لیا:چه باهاله
یِنا:اوهوم صداش خیلی خوبه
ویو خونه:
(ساعت 1)
یِنا:دارم میمیرم
لیا:(خواب)
جینو:(ولو میشه تو اتاقش)
میا:(خواب)
تهیونگ:من هیونگ و میخوابونم
یِنا:اوک
یِنا:هر کی رفت تو اتاقش خوابید و منم منتظر تهیونگ بودم تا بیاد که نیومد منم خوابیدم.....
ادامه دارد:-)
- ۴.۱k
- ۱۳ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط