عشق بی رحمانه

عشق بی رحمانه
Part 16
عروس و دوماد وارد می‌شوند
وارد شدن
جونگکوک رو که دیدم قلبم داشت وایمیستاد
یونا چه لباس عروس باز پوشیده بود.‌ تا اونجایی که یادمه جونگکوک از این لباسا خوشش نمیومد
دستشون تو دست هم بود..
یونا عشوه میومد
انگار جونگکوک دنبال کسی بود..
همه دست میزدیم
رفتن جایگاهشون وایسادن
عاقد عقد رو خوند
بلا رو گفتن
دعا دعا میکردن همو نبوسن
ولی بوسیدن
تموم شد
همه ی خنده هامون..
همه قهر کردن هامون
همه ی بغل هامون
همه ی بوس هامون
همه ی عشقمون..
تموم شد
الان مال یکی دیگس
یک قطره اشک مزاحم روی کفشم افتاد
ام..اما اگر من حامله باشم..
وای ات بست کن
نوبت رقص شد
جونگکوک دست یونا رو گرفت
شروع کردن با هم تانگو رقصیدقلبم داشت میسوخت
نمیتونستم ببینم
اون جسم مال یکی دیگه بود
اون لبا...، اون چشما...، اون لبخند..، اون عشق مال یکی دیگس
گریم گرفته بود
من:م..من میرم بیرون هوا بخورم
رو به مامانش
سریع از سالن خارج شد
جونگکوک درحال رقص، چشمش به ات افتاد و تظاهر کرد که افتاده
جونگکوک: ببخشید. من برم یه لحظه هوا بخورم بیام دوباره برقصیم
یونا: خیل خب
جونگکوک سریع از سالن خارج شد
ات اون طرف وایساده بود و سیگار میکشید و اشک میریخت( شاید جالب باشه ولی ات از وقتی جونگکوک ولش کرده سیگار میکشه)
جونگکوک سمتش رفت...
دستش رو دور کمر ات برد
جونگکوک: گریه نکن( حالت سرد)
ات:..ب..برو.. مگه عروسیت نیست؟ منو ول کن و برو
دیدگاه ها (۵)

عشق بی‌رحمانهPart 17جونگکوک: خواستم حالتو بپرسمات یه کام از ...

عشق بی‌رحمانهPart 18ات: جیهوپ.. دیدی.. دیدی عشقم رو ازم‌گرفت...

عشق بی رحمانهpart 15جونگکوک دستش رو روی رون پای ات‌گذاشت و ش...

عشق بی رحمانهPartv14اعصابم خورد شدبرداشتم یه کیک بخورمیه گاز...

پارت ۱۶۸

عشق غیرممکنp1

بهترین رقیب منپارت ۴ویو جونگکوکا..ا..اون ات بود سریع رفتم سم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط