هر چقدر هم که بیایند و تقدیر و سرنوشت را بهانه کنند و ...

🍂
هر چقدر هم که بیایند و تقدیر و سرنوشت را بهانه کنند، و بگویند گاهی نمی شود،
هر چقدر نفس عمیق بکشند و همچنان که این دم را باز دم می کنند، حرف نیمه ی گم شده و آدم زندگی را پیش بکشند،
حتی اگر با هزار دلیل و منطق دلت را از هوایی سرد کنند و تو را به آدم دیگری وادارند،
تو کمی بیشتر پای،، قول های ماندنت،، بمان،


کمی بیشتر بمان،

من از فردا و فرداهایی خبر دارم ...

#بهزاد_رضائی
دیدگاه ها (۰)

لحظه‌هایی هستند که هستیمچه تنها چه در جمعامّا با خودمان نیست...

🍂غرقِ دنیای پوچ خود بودم خسته از روزهای  تکراری تپشی داشت قل...

🍂و روزهایی می رسد ...روزهایی از پایییزِ هزار رنگ که به یکبار...

🍂زندگی همینجوری‌هم سخته، تلخه، سرده، با حرف نزدن سخت‌تر، تلخ...

# رمان مافیایی نامجون: سایه‌های نقره‌ای## قسمت دوم: دیدار در...

P⁶شاهزاده حمایتش را اعلام کرده و موازنه قوا تغییر کرده است. ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط