بشکنم بغض ترک خورده ی دالان گلو

بشکنم  بغض ترک خورده ی  دالان گلو
  حال رسواتر  و پیچِ گره اش  وا  بشود

بکشم نقش تو را روی حریرِ تن خود
روی بومِ لب سرخت، لب من جا بشود

واژه ها در هوسِ عطر تنت مست شوند
نفست بر رخ تن پوش غزل، ها" بشود

هم قسم خورده ی عشقت که منم...پا نکشم
بی تو این عهد محالست که امضاء بشود

عشق جادوی جوانی ی زلیخا شده تا
   مصر افسون  نگاهِ  مه زیبا  بشود

فاصلهِ  ریل  زمانست  تنِ خاطره ها
کوپه ها منتظرِ وصل دو شیدا  بشود

از هزارُ و یکمین خواب و خیالِ شبمان
عاقبت قصه ی من با تو فقط... ما بشود
دیدگاه ها (۰)

🌸 خدایا نـام بـا عظمـت تـو زبـان قلـم را می‌گشـايد تـو آغـاز...

تمسخر زلنسکی بخاطر نپوشیدن کت و شلواریکی از حاضران در جلسه د...

بعد از داستان چای دبش و تحقیق تفحص مجلس از سازمان حفظ نباتات...

بعد از داستان چای دبش و تحقیق تفحص مجلس از سازمان حفظ نباتات...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط