دوست داشتن را آن رفیق مجاز بمن

دوست داشتن را آن رفیق مجازے بمن
آموخت او ڪه نه با رنگ صدایم
آشناست نه برق نگاهم و
نه گرمی دستانم.....

بے هیچ چشمداشتے احوالم را میپرسد
و بــه انتظار ســلام دوبــاره ام
مینشیند تا خلوت ایــن دل
زنگار گرفته را با ڪلمات
پر محبتش بشڪند

اوهمان است ڪه صدایش بادل خاموشم
هم آهنگ است دوستش دارم به اندازه
ذره ذره تنهایم و نهایت احساس
خشڪیده ام و او همان است
ڪه به دل ساده ام فهماند
و دوست داشتن چقدر
زیباست!!!!
دیدگاه ها (۲)

باید سبک سنگین کرد...باید کلماتِ رد و بدل شده در رابطه راهر ...

یه ﻭﻗﺘﺎیی ﻻﺯمه ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺨﻮﺭﯼ ....ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﮐﯿﺎ ﭘﺸﺘﺘﻦ ...ﮐﯿﺎ ﺑﺎﻋﺚ...

‍ بگذار دوستت بدارم تا از اندوه دور بمانم تا از تاریکی برهمت...

کم کم یاد خواهی گرفت#عشق تکیه کردن نیستو رفاقت هم معنی اطمین...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط