رفتم مرا ببخش

رفتم مرا ببخش،
میخواهم از آسمان شب
ستاره برایت بیاورم ،
با شعری عطشناک ...
در پی گریز از مرز عصیانم
و روحم ، در تلاطم ابری سیر میکند
میخواهم از آسمان شب
آرامش فراموش شده باران را
حتی کهکشان شیری را برایت بیاورم
میخواهم به مرز تبلور برسم
و اکنون ...
حصار کوچک من
شعرهای من است
و تنها پناهم
بالا رفتن از تپش ثانیه ها
روی فواره تنهایی ....
دیدگاه ها (۷)

همگان به جست و جوی خانه میگردندمن کوچه خلوتی را میخواهمبی ان...

ما در دنیایی زندگی می کنیمکه برای دوست داشتنهیچ کاری نکرده ا...

هیچ طبیبی مانند،اندیشه‌ای شادی آفرین،برای از بین بردن،بیماری...

از پشت کوه خواب، طلوعت چه دیدنی استباید ز " پشت بام خیالم " ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط