ویو بورامچشمام رو باز کردم احساس کردم یه چیز سنگین رو شک

ویو بورام:چشمام رو باز کردم احساس کردم یه چیز سنگین رو شکمم هست نگاه کروم دیدم که جونگ کوکه خوابش برده(اوخییییییی)

(پرستار اومد)

پرستار:اقا سرتون رو از شکم بیمار بردارید مریض هستن(بزنم از دهن اون پرستاره)

کوک:چی؟اها باشه

کوک:عه بیدار شدی؟

بورام:خرگوش کوچولو خوابیده بودی؟

کوک:هعییی سر حرفت میمونی دیگه

بورام:ببخشید ددی

کوک:افرین کوشولو

(سوار ماشین شدن)

ویو بورام:یه چیزی بوش اومد از پنجره ماشین نگاه کردم اون.....
دیدگاه ها (۰)

ویو بورام:تو ماشین بودم دیدم بیوی یه جیزی میاد از پنجره نگاه...

دکتر:شما باردارید ولی از اونجایی که قرص ضدافسردگی مصرف میکنی...

کوک:عزیزم چیزی شده؟بورام:تو باید بهم بوس بدیکوک:ای شیطون حتی...

پارت ۱ وقتی زود قضاوتت کردویو بورام:چشمام رو باز کردم دیدم ت...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟔عشق مافیاویو جیمینساعت 7:00 شب هست تا 1:00 ساعت دیگه م...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط