برده part

﴿ برده ﴾ ۴۷ part

با دردی که داشت بیشتر گریش می‌گرفت شایدم زخم قلبش بیشتر درد می‌گرفت هیچوقت نباید باهاش آشنا میشد از همون اول کارش اشتباه بوده نباید به حرف اون مرد گوش میداد ....
....
با رنگ زدن دیوار ها خودش رو سرگرم میکرد و کشیدن اشکال نامفهوم
و عروسک های نیمه سوخته درست یه چیزی مثله قلبش،
کلاه آفتابی پسرانه ای روی سرش بود
شلوار گشاد بگ با تی‌شرت گشاد پسرانه ای که پوشیده بود و خفنیش رو به جا گذاشته بود
ماشین رم تی آرایکس برایش ایستاد البته که اون جیمین بود همراه جونگ کوک جیمین از همین فاصله دور فهمید که خودشه از رد رنگی که روی دستش
بعد از زدن بوق‌ هویون به پشت سرش چرخید با دیدن جیمین که برای بوق‌ میزنه از همین جا داد زد : چته مرد
جیمین نیشخندی زد و گفت : بپر بالا
هویون گنگ زبونشو روی لب هایش کشید و گفت : نمی‌خواد راهتو بکش برو با ماشین اومدم
جیمین درحین روشن کردن ماشین نجوا کرد : باشه آنیونگ...
به رفتن جیمین نگاه کرد چقدر این مرد قلبش رو به تپش در می‌آورد
تلخندی زد و زمزمه کرد : کاش میشد حرف دلمو بهت بگم...
جیمین درحین رانندگی زیر چشمی به پسرعمویش که غرق در افکارش بود کرد پس با نیشخندی گفت : ببینم چرا موهات خیسن دیشبم که شما دو نفر نیومدین عمارت
جونگ کوک بی‌حوصله نگاهش کرد چرا که هیچوقت نمیخواست به اون دختر حتا دست هم بزنه پس با کلافگی موهایش را بهم ریخت و گفت : اصلا حوصله ندارم
جیمین که به شدت از این رفتار جونگ کوک دلخور شده بود عصبی تند تر ماشین رو می‌برد این بی احترامی بود که جیمین نمی پذیرفت اما الان وقتش نبود پس سکوت کرد جیمین هم برای خودش نقشه های داشت
فقط منتظر بود تا وقتش برسه
.......
دیدگاه ها (۰)

برده ﴾ ۵۰ part تقی به درب اتاق زد و وارده اتاق شد نگاهی به ...

﴿ برده ﴾۵۱ part | ▷ ●━━─── ♫ 𝒍𝒐𝒗𝒆 ◁ ❚❚ ▷ | صبح روز بع...

برده ﴾۴۶ part چشم هایش را باز کرد و چند دفعه ای پلک زد اما ه...

﴿ برده ﴾۴۵ part وقتی یه سول برای ذره ای هوای به بوسه شون مک...

﴿ برده ﴾ ۳۷ part کوله پشتی مشکی رنگش که پر از وسایلی بود که ...

﴿ برده ﴾ ۳۱ part آهنگ ملایم و رمانتیکی پخش بود و زوج های جوا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط