اش باد پاز آشفتگ مرا به گوشت برساند

كاش بادِ پاييزي آشفتگى مرا به گوشت برساند
اين باران هاى بى خبرِ پاييز،اشك هاى پنهانى مرا به تو لو بدهند
بارانِ بى تو،مثل زمستان بى برف است
كه فقط با سرمايش تن آدم را آزار ميدهد،
بى هيچ لذتى...
نميدانم بعد از تو چه بر سرم آمده است
كه در هر مصرع شعرم،جاى قافيه،غم نبود تو پنهان شده است...
دیدگاه ها (۱)

هرچه کویتدور تر،دل تنگ تر،مشتاق تر ...

چنان یک كودک گریه كردم‏همان‌گونه بی‌دلیل‏همان‌طور خالیبى‌معن...

ممنوع ترين زيباى زندگيم هستىمثل خوردن سيب در بهشت براى آدممث...

عشق آن لحظه ای نبودکه یکدیگر را میانِ آن همه هجوم بی عشقی یا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط