پریده ام به هوایت پریدنی که مپرس

پریده ام به هوایت پریدنی که مپرس

رسیده ام سر خاکت، رسیدنی که مپرس

اگرچه خم شدم اما کشید شانه من

به دوش بار غمت را کشیدنی که مپرس

نفس بریده بریدم امان دشمن را

به ذوالفقار حجابم، بریدنی که مپرس

به طعم کعب نی و سنگ و تازیانه شان

چشیده ام غم غربت چشیدنی که مپرس

غروب بود و رمیدند بچه آهوها

ز چنگ گله گرگان، رمیدنی که مپرس

مپرس از چه نماز نشسته می خوانم

شکسته خسته دویدم دویدنی که مپرس

نه اینکه دیده فقط دید، آنچه کس نشنید

شنیدم آنچه نباید، شنیدنی که مپرس
دیدگاه ها (۱)

یک اربعین برای تو حیران شدم حسینمانند گیسوی تو پریشان شدم حس...

سنگ رابسته و سگ راگشاده اند. نمیدونم چرا با شنیدن خبر زندانی...

خسارتی(بخوانید خیانتی) جبران ناپذیر همچون برجام

اجتماعی شایسته تقدیر از دختران سرزمینم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط