دلبر کوچولو

دلبر کوچولو
#PART_20

بعد از کلی پیچ و خم خوردن تو راه روها رسیدیم به آشپزخونه، گیج رو کردم به نیکا و گفتم:
_شما چجوری هر روز دور این عمارت بزرگ دور می‌زنید؟
چپ نگاهم کرد و گفت:
_پس می‌خوای این همه خدمتکار رو داخل عمارت راه بدن؟
تو دلم به خودم خنگی گفتم، واقعاً راست می‌گفت چجوری این همه خدمتکار رو داخل عمارت راه می‌دادن.
با وارد شدن به آشپزخونه نگاهم خورد به چندتا زنی که هر کدوم کاری رو انجام می‌دادن.
نیکا رو کرد بهشون و گفت:
_دیانا خدمتکار جدید هستش که جای شقایق اومده خودتون می‌دونید که امروز اخراج شد، و اینم می‌دونید که دیانا از این به بعد به عنوان خدمتکار شخصی ارباب کار می‌کنه پس حواستون باشه کار دیانا فقط و فقط انجام کارهای شخصی ارباب هستش، فهمیدید؟
همشون یک صدا گفتند چشم و دوباره مشغول کارشون شدن، هنوز تو بهت بودم چرا نیکو به من نگفت که من خدمتکار شخصی ارباب شدم؟
حالا کدوم ارباب؟
امیر یا اون برادر گند اخلاقش؟
دعا می‌کردم فقط خدمتکار اون گند اخلاق نشم.
وقتی دیدم همه سرشون به کارشون گرمه یواش زیر گوش نیکا گفتم:
_نیکا میشه کارهای من رو توضیح بدی!
دست از تمیز کردن سبزی‌ها کشید و شرمنده برگشت سمتم و گفت:
_وای اصلأ یادم رفت بهت بگم گلم، خب نگاه صبح باید ساعت هفت و نیم بری و بیدارش کنی و وان رو براش حاضر کنی و باید حتماً خودت براش صبحانه آماده کنی، شب قبل از خواب باید براش قهوه ببری و اگه خسته بود ماساژ بدی، فعلا همینا بعدا چیزی یادم اومد بهت میگم.
با دهنی نیمه باز زل بهش، یعنی همه‌ی این کارها رو من باید انجام می‌دادم؟
هنوز می‌گفت چیزی یادم اومد میگم؟
بعد از چند ثانیه از بهت در اومدم و گفتم:
_نیکا من خدمتکار شخصی کدوم اربابم؟
با تعجب نگاهم کرد و گفت:
_یعنی چی کدوم ارباب؟ مگه چندتا ارباب داریم؟
_خب مگه این‌ دوتا برادر دوقلو نیستن؟
ابرویی بالا انداخت و گفت:
_آهان، آره دوقلو هستند ولی ارسلان دو دقیقه بزرگتر هستش برای همین ایشون ارباب اصلی هستن، راستی دیانا جلوش خیلی مراقب رفتارت باش.
صداش رو آورد پایین‌تر و گفت:
_زود جوش میاره.
بزور جلوی خودم رو گرفته بودم نزنم زیر خنده، چقدر ازش می‌ترسیدن!
دیدگاه ها (۳)

دلبر کوچولو#PART_21باشه‌ای گفتم و کنارش نشستم.تا شب بیکار هم...

دلبر کوچولو#PART_22وارد آشپزخونه شدم و مستقیم رفتم پیش نیکا....

دلبر کوچولو#PART_19بی‌حرف پشت سرش راه افتادم.در یکی از اتاق‌...

دلبر کوچولو#PART_18با ژست خاصی یه دستش رو کرد داخل جیبش و را...

فیک عشق وحشی قسمت دوم

🖤مافیای من🖤

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط