رمان رز زخمیچاقو اش رو هرچی میگردم پیدانمیکنم این کیبر

رمان رز زخمی🍷(چاقو اش رو هرچی میگردم پیدانمیکنم. این کیبرده چاقونداره)
پارت ۲۱

آخه این چه به درد شما میخوره خب برو یه دحتر دیگه رو گرگان بگیر مارم بدبخت نکن.اَه.
۳میلیارد رو داخل کارت هدیه ریختم و به او ن خط پیام دادم
(پول آمده هست)
درد دقیقه سین کرد و برم نوشت:
(به این آدرس بیار حواست باشه کلکی توی کارت نباشه)
هه. تو فکر کردی با کی طرفی به من میگن ارسلان کاشی. یهو وجدانم گفت:
وجدان:نه پس میخواستی بهت بگن خیار سرامیکی.
ارسلان: توخفه.
وجدان: کثافت لجن زار الدنگ.
ارسلان: خیلی تاثیر گذار بود.
وجدان: بیشعور الان میخوای چیکار کنی؟
ارسلان: کارت هدیه خالی میدم بهشون.
وجدان: ارسلان اونا دیانا دستشونه جون یه دختر به اون پول بستگی داره.
ارسلان: هی جون مامان منم به ۱میلیون فقط ۱میلیون تومان بستگی داشت. کجایی مامان کجایی که ببنی پسرت برای دختر مردم ۳میلیارد میده اما برای نجات جون تو نبدر یه ۱تومن بده.
وجدان: بسه حالا. ولی من خیلی جدی دارم باهات حرف میزنم.
ارسلان: نترس هیچکاری نمیکنن.
وجدان: چرا میکنن.
ارسلان: اصلا میکنن به منو تو چه ربطی داره.
وجدان: ارسلان اگر خواهر خودتم بود همین کارو میکردی.
دیدم داره خیلی حرف میزنه شوتش کردم هوا