چگونه فکر می کنی پنهانی و به چشم نمی آیی

چگونه فکر می کنی پنهانی و به چشم نمی آیی ؟
تو که قطره بارانی بر پیراهنم
دکمه طلایی بر آستینم
کتاب کوچکی در دستانم
و زخم کهنه ای بر گوشه ی لبم
مردم از عطر لباسم می فهمند
که معشوقم تویی
از عطر تنم می فهمند که با من بوده ای
از بازوی به خواب رفته ام می فهمند
که زیر سر تو بوده است..
دیدگاه ها (۳)

سلام به دوستای گلم صبح تابستونی همتون بخیر و شادکامی باشه

کامنت بذارید لدفا !!!!!

شایدیک روز حرف هایم به آخر برسد امّا قلب من جا برای دوست داش...

وقتــی تــو نیستــیچِقــدر دِل تنــگ مـی شـوم گــاهـی خیلــی...

گاهی توکل متوکل به هادی است . . .

زخم کهنه پارت ۳۸ می زد. چند لحظه به هم خیره موندن و تهیونگ ...

زخم کهنه پارت ۲۸ پدر تهیونگ آدم موجهایه! یعنی از بیرون عمرا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط