دیروز یه مراسم کوچیک تو نمازخونه کتابخونه شهرمون بادوستان

دیروز یه مراسم کوچیک تو نمازخونه کتابخونه شهرمون بادوستان برگزار کردیم....من یکی واقعا ناراحت شدم واسه از دست دادنش با اینکه یکبارم نتونستم ببینمش،چ برسه به خانوادش...خدا برا مامانش صبر بده ک دیدن سهله..باهاش زندگی کرده...خدا بیامرزدش..
دیدگاه ها (۴)

فک نکنم این خاطره ای ک مرتضی با رفتنش برامون گذاشت از یادم ب...

بچه ها امروز یعنی تقریبا 45دیقه پیش..قرار بود امتحان ادبیات ...

خداحافظ..مرتض....همیشه صدات تو گوشم بود..ولی الان تو دلمه

دیشب خواستم درس بخونم...ولی یاد امروز صب منو میسوزوند..........

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط