بوسه هایت را بپوشان بر تن لبهای من

بوسه هایت را بپوشان بر تن لبهای من
دوست دارم تا که آغوشت شود ماوای من

ای سراسر شور شیدایی، تو ای تصنیف عشق
چون خدا یکدانه ای، ای گوهر بیتای من

آیه ای هستی که بر من یک شبه نازل شدی
با عذار مَهوَشَت روشن شده سیمای من

زندگی یعنی که عَین و شین و قافِ مهر تو
با حضورت گشته رویایی، تِم دنیای من

رد عنّاب لبانت بر لبانم مانده است
کرده ای مسکور و مستم، لعبت صهبای من

با نُت احساس تو صدها غزل سر داده ام
شاعری یعنی صلای مهر تو، آوای من

کوچه های این غزل با یاد تو خو کرده اند
با خیالت الفتی دارد دل رسوای من
دیدگاه ها (۱)

می دیدمت عاشق طغیانمی، چه شد؟بانوی من! خیره و حیرانمی! چه شد...

هست در کشور ما امن و امان، باور کنمشکلی نیست به جز فقرِ مکان...

وقت تنگ است به یک بوسه مرا دعوت کنگاهی از عشق بگو با دل من خ...

تو لطفِ عیدِ نوروزی، توئی تحویلِ سالِ منانار سرخ یلدایی، توئ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط