جانا بجز از عشق تو دیگر هوسم نیست

جانا بجز از عشق تو دیگر هوَسم نیست
سوگند خورَم من ، که بجای تو کَسم نیست

امروز منم عاشق بی مونس و بی‌یار
فریاد همی خواهم و فریاد رسَم نیست

در عشق نمی‌دانم درمانِ دلِ خویش
خواهم که کنم صبر ولی دست رسَم نیست

خواهم که به شادی نفسی با تو برآرم
از تنگ دلی جانا ، جای نفسم نیست...


#سنایی
دیدگاه ها (۱۰)

بی تو ..!با قافله ی ...غصه و غمها چه کنم ..؟تار و پودم ...تو...

شب ز نورِ ماهروی خویش را بیند سپید !من شبم..،               ...

هه جدی خسته ام ازت دنیا

بدون تو شبام پراز غم وسرماسآره بدون ته راهمه ته دنیاسبدون تو...

حمزه فلاح

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط