به وقت غزل

به وقت غزل
در موهایش
رهی قلم میزد و
در چشمانش فروغ میخندید
بی گمان
اهل شعر بود
#امیرعلی_قربانی



#عکس_نوشته👌
دیدگاه ها (۱)

او دزد خندهای من استبعد از اوائینه دیگر لبخند ندارد #امیر...

او می رفت ودر من قاصدکی بودکه رویایش رابه باد می سپرد #امیر...

یک اسمان پروازمبه خاطر بیاورپرنده بودن را #امیرعلی_قربانی #...

ان نقش دل که در دل بخار نقش بستشوخی انگشت بودبا شیشه #امیرعل...

مریم یوسفی نصیری نژاد

مدتی بود در کافه ی یک دانشگاه کار میکردم و شب را هم همانجا م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط