عکاس رال باز من

عکاس رال باز من

P10

#تهیونگ

با چیزی که ات به کالیکس گفت لبخند پیروز مندانه زدم و به جیمین چشم دوختم که جیمین لب زد

_نکنه خوشت امده به دوست پسر سابقش گفته که با تو تو رابطه اس؟

که بادی تو گلوم انداختم و غرور و تکبر لب زدم

÷چرا بدم بیاد من دوساله دارم این دختر رو میپام بعد بیام خوشم نیاد


_تو تهیونگ دیونه ای کی فکرش رو میکرد پسری که از دخترا متنفره و خانوادش مجبورش میکن با یه دختر اجباری ازدواج کنه ولی ازازدواج سر باز میزنه ، عاشق شده .....!
مردک تو بهم گفتی از خانواده پارک اطلاعات بیارم من چه میدونستم قراره عاشق و دلداده ی دختره پارک بشی مادرت بفهمه اول منو جر میده بعد تو رو


÷هرکاری هم کنن نمیتونن و یعنی نمیزارم به ات چیزی بگن


_دیونه تو از اول نشون کرده ی اون دختره الهای یونانی مرسده ای اگه با مرسده ازدواج نکنی جنگ بزرگی بین خاندان کیم و لین دون میفته


÷به کتفم من نمی‌ذارم ات ماله منه من سر قضیه ات خیلی خودخواه ام میکشم کسی رو که به ات چپ بگه
دیدگاه ها (۲)

عکاس رال باز من P11_تهیونگ میدونم بعد بیست بلاخره در قلبت ر...

عکاس رال باز من 12#اتاز اتاق بیرون آمدم همکاری اونم با شرکتی...

عکاس رال باز من P9با صدای الوین از خواب پاشدم امروز باید به ...

اگه میخایین فیکو ادامه ندم بگین نه لایک میکنین نه کامنت من ...

رمان j_k

پارت۳ [دیوانه وار عاشق]ناشناس:(همون پسره) ددیو کوفت آنقدر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط