گوناگون arshiyan

دیدگاه ها (۳)

ایלּ روزها اـפـسا๛ مے ڪنҐ ... وقتے مے نویسҐ פֿــבا چشمهایش...

#خدایا ، بر من این #نعمت را ارزانی دار که : بیشتر در پی #تسل...

پارت ۱۹

من قشنگ یادم خدابیامرز پدر بزرگم سالهای خیلی دور چون از اسبش...

گونی را انداختن روی دوششون و شروع کردند به شوخی و بازی با هم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط