برده part
برده ۲۹ part
یه سول نگاهی به نایون که لباس قرمز و سنجاق سینه ای با طرح مار روی سینه اش زده بود کرد با نامیدی سر تکون داد و گفت : امیدوارم
نگاهش رو به اطراف چرخوند هیچ ردی از جیمین و هویون نبود با کنجکاوی نجوا کرد : جیمین و هویون نیس....
همان دقیقا درب باز شد و آتیش های مهمانی وارده شرکت تزیین شده و پر از مهمان شدن با استایل های ست خفن شون
هویون با قدم های محکمی سمته یه سول آمد همان قدمهایی که انگار سکوت اتاق را به فرمان خودش در میآوردند. کت ورنیِ سرخرنگش زیر نور میدرخشید، مثل اخطاری واضح برای هر کسی که قصد نزدیک شدن داشت. روی تیشرت مشکی زیر کت، زنجیر ضخیم نقرهای مثل مرز سردی روی پوستش افتاده بود و با هر حرکت، صدای خفیفی میداد؛ صدایی که بیهوا توجه همه را میکشید.
کمربند چرمی و شلوار مشکی فیتشدهاش، استایلش را جمعوجور و باصلابت نشان میداد؛ انگار برای جنگیدن آماده است، نه فقط راه رفتن. حلقههای نقرهای روی انگشتانش مثل اسلحهای خاموش برق میزدند، و هر بار دستش را بالا میبرد، همانقدر خطرناک به نظر میرسید که جذاب.
ظاهرش فریاد نمیزد؛ اما حضورش چرا
حضورش زندهترین تهدیدِ آرامی بود که میتوانستی ببینی.
و استایل جیمین دقیقاً شبیه لباس هویون بود شلوار مشکی خفن . کت ورنیِ سرخرنگش زیر نور میدرخشید،
جیمین به سوی جونگ کوک و هویون به سوی یه سول رفت
جیمین با زدن روی شونه جونگ کوک به جمع آنها اضافه شد گنگ نجوا کرد : جمع باشه و من نباشم ..... محاله حالا بگید ببینم خوشتون اومد از سبک مهمونی همه هم که قرمز پوشیدن
....: بله آقای جیمین همه چی خیلی خوب شده
یکی از مهمان ها جواب داد و بقیه همه تایید کردن جونگ کوک آروم اشاره ای به جیمین کرد که از جمع خارج بشن
اسلاید ۳ لباس هویون
اسلاید ۵ لباس یه سول
یه سول نگاهی به نایون که لباس قرمز و سنجاق سینه ای با طرح مار روی سینه اش زده بود کرد با نامیدی سر تکون داد و گفت : امیدوارم
نگاهش رو به اطراف چرخوند هیچ ردی از جیمین و هویون نبود با کنجکاوی نجوا کرد : جیمین و هویون نیس....
همان دقیقا درب باز شد و آتیش های مهمانی وارده شرکت تزیین شده و پر از مهمان شدن با استایل های ست خفن شون
هویون با قدم های محکمی سمته یه سول آمد همان قدمهایی که انگار سکوت اتاق را به فرمان خودش در میآوردند. کت ورنیِ سرخرنگش زیر نور میدرخشید، مثل اخطاری واضح برای هر کسی که قصد نزدیک شدن داشت. روی تیشرت مشکی زیر کت، زنجیر ضخیم نقرهای مثل مرز سردی روی پوستش افتاده بود و با هر حرکت، صدای خفیفی میداد؛ صدایی که بیهوا توجه همه را میکشید.
کمربند چرمی و شلوار مشکی فیتشدهاش، استایلش را جمعوجور و باصلابت نشان میداد؛ انگار برای جنگیدن آماده است، نه فقط راه رفتن. حلقههای نقرهای روی انگشتانش مثل اسلحهای خاموش برق میزدند، و هر بار دستش را بالا میبرد، همانقدر خطرناک به نظر میرسید که جذاب.
ظاهرش فریاد نمیزد؛ اما حضورش چرا
حضورش زندهترین تهدیدِ آرامی بود که میتوانستی ببینی.
و استایل جیمین دقیقاً شبیه لباس هویون بود شلوار مشکی خفن . کت ورنیِ سرخرنگش زیر نور میدرخشید،
جیمین به سوی جونگ کوک و هویون به سوی یه سول رفت
جیمین با زدن روی شونه جونگ کوک به جمع آنها اضافه شد گنگ نجوا کرد : جمع باشه و من نباشم ..... محاله حالا بگید ببینم خوشتون اومد از سبک مهمونی همه هم که قرمز پوشیدن
....: بله آقای جیمین همه چی خیلی خوب شده
یکی از مهمان ها جواب داد و بقیه همه تایید کردن جونگ کوک آروم اشاره ای به جیمین کرد که از جمع خارج بشن
اسلاید ۳ لباس هویون
اسلاید ۵ لباس یه سول
- ۱.۸k
- ۲۱ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط