شب ڪہ میشود طلبڪارانہ مـرا بیـدار میڪَذارد یادت را میڪَویم !خـواب از چشمانـم ڪَرفتہاند حال عمـرےست بدهڪار شبهایی هستـمڪہ یادت نڪَذاشت بہ خواب بِـروم ...