فیک

#فیک
#درخواستی
#لینو

P¹⁴

در کشو داخل اتاق نیمه باز بود....
توجهت رو جلب کرد.....
رفتی و کامل بازش کردی.....
پر از عکس و قالب عکس بود.....
عکس های تکی تو....
عکس های تکی لینو.....
عکس هاتون باهم....
و عکس بچه ای که توی شکمت بود....
و یه جعبه....
بازش کردی.....
داخل کاغذ های تیکه تیکه شده بود...
و روی هر تیکه چیزی نوشته شده بود.....
یکشو برداشتی...
"دوم آگوست سال ۲۰۲۴
یک روز از وقتی بچم رو از دست دادم میگذره‌.....
حال ا‌.ت از منم خراب تره....."
بعدی....
"سوم نوامبر سال ۲۰۲۴
چند ماه شده....
ا.ت هم از پیشم رفت.....
وقتی از برادر پرسیدم گفت حافظ‌ش رو از دست داده.....
یکم خوشحالم.....
حداقل اون بتونه فراموش کنه‌....."
همه رو خوندی...‌
و متوجه شده از کاغذ ماه آگوست به بعد همه طبق ترتیب ماه ها نوشته شدن.....
انگار که هر ماه یه چیزی مینوشت‌.....
بازم گریه‌ت گرفت....
اما کنترلش کردی.......
یکی از عکس هاتون رو برداشتی.....
داشتین روی دیوار اتاق بچه کاغذ دیواری میچسبوندید.....
چندتا سطل رنگ هم اونجا بود و هردو برای اینکه حرص هم رو در بیارید صورت همو رنگی میکردین....
و توی اون عکس داشتین با عصبانیت و تهدید بهم نگاه میکردین.....
دیدگاه ها (۰)

#فیک #درخواستی #لینو P¹⁵رفتی سمت اتاقش....در رو باز کردی.......

#فیک #درخواستی #لینو P¹⁶☆ویو لینو:با تکون هایی که تخت خورد ف...

#فیک #درخواستی #لینو P¹³-جانم دخترم‌......چیشده دختر کوچولو؟...

#فیک #درخواستی #لینو P¹²-من ولت نکردم دختر.....بعد بچمون خود...

شب عروسی(ا/ت و چان)

love Between the Tides³⁷ا/ت: برای دوست دخترت خریدی؟ تهیونگ: ...

love Between the Tides²⁴تهیونگم: خوش گذشتتهیونگ: آره خیلی خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط