از تمام روز ها و لحظه ها و خاطره ها هم که بگذریم

از تمام روز ها و لحظه ها و خاطره ها هم که بگذریم
از دست هایت چطور بگذرم
که موقع حرف زدن باتو
از بس حواسم را پرت میکرد مدام سرم پایین بود و چشم میدوختم به حرکت انگشتان کشیده و مرتب ات
،که قرار بود انگشت به انگشت چفت دستان من بشوند
بی هراس خیابان های تهران را در غروب پاییزهایش متر کنیم...

حالا اگر پاییز امد و دید که تو نیستی من چه جوابی بدهم!؟


#پنجاه_روز_تا_پاییز
#کاش_معجزه_شود_اینجا_همه_چیز_بی_تو_یخ_زده

#سری_افکار_نوشته_های_کپک_زده
دیدگاه ها (۶)

تو هیچ وقت نخواهی فهمید شب که از نیمه میگذرد من چقدر دیوانه ...

https://telegram.me/joinchat/C4pJXz628SwRkYPpRE-QTwمعراج آسم...

این رسمش نبودکه تو بروی و من بمانم در سرمای مشتی خاطرات وحشی...

#پیرو_پست_قبلیکلا پیچیده طوری شدیم رفتهوزیر جنگ خونه با اشار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط