بغضی سمج هرشب گلوی مرآ میبوسد سنگینی اش چشمآنم

بُغـضی سِمِج هرشَب گـلویِ مرآ میبوسَد سنگینی اَش چشمآنَم رآ خـیس می کُـند وَ قآمَتم رآ خـمیدِه تر اَز دیروز
دیدگاه ها (۱)

حـآلِه مَـن شـبـیـه یِ {درخـت} پَژمـردَه سـت مِثـه کـسـی کِ ...

دَر مـن پـرنـده غمگینی سـت که سـال هآست توآن پرواز ندآرد نـه...

#دلم_میخواهد #پیرزنی_شوم #آلزایمر_بگیرم #زنگ بزنم_انگار_پسرم...

#خــבایـا #شَـبــیــﮧ #بــاבڪُــنَـڪــے #شـــُـבهــ امـ اَز ...

هر شب می درخشی میان آسمان آرزوهایم.با تو شبانه هایم لبریز رو...

او حرف میزد،و با هرکلمه اشمرا به نخستین،روزهایِ آفرینش می بر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط