گل وحشی من
گل وحشی من
پارت ۱
ساعت ۷:۴۰
ویو ات
حیح امروزم مثل همیشه باید میرفتم رستوران یه هودی پوشیدم و آماده شودم و رفتم رستوران که سوهی رو دیدم
سوهی: سلام...عزیزم خوش امدی (لبخند)
ات: سلام..مرسی....
چند ساعت بعد
ویو ات
بلخره تموم شد واییی بدنم درد گرفت از سوهی خداحافظی کردم و رفتم توی خونه که دیدم مامانم داره گریه میکنه و پدرم و یه آقای خیلی خوشتیپ دارن حرف میزنن که وقتی من امدم به سمت من اومدن
ات: سلام
تهیونگ: تو اتی..؟!
ات: شما اسمه منو از کجا میدونید!؟🤨
تهیونگ: تو باید با من بیای (سرد)
ات: ببخشید چرا باید با شما بیام!؟🤨
پارت ۱
ساعت ۷:۴۰
ویو ات
حیح امروزم مثل همیشه باید میرفتم رستوران یه هودی پوشیدم و آماده شودم و رفتم رستوران که سوهی رو دیدم
سوهی: سلام...عزیزم خوش امدی (لبخند)
ات: سلام..مرسی....
چند ساعت بعد
ویو ات
بلخره تموم شد واییی بدنم درد گرفت از سوهی خداحافظی کردم و رفتم توی خونه که دیدم مامانم داره گریه میکنه و پدرم و یه آقای خیلی خوشتیپ دارن حرف میزنن که وقتی من امدم به سمت من اومدن
ات: سلام
تهیونگ: تو اتی..؟!
ات: شما اسمه منو از کجا میدونید!؟🤨
تهیونگ: تو باید با من بیای (سرد)
ات: ببخشید چرا باید با شما بیام!؟🤨
- ۲۴.۲k
- ۰۳ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط