گوناگون angizeniazmandim

دیدگاه ها (۲)

قبلا به من میگفتن خوشحال

از حرفایی که تایپ کردم و نفرستادم میشه یه رمان نوشت

احساسات غیر منطقی انسان او را به خاک می نشانندهمین الان درست...

پارت ۱۹

من قشنگ یادم خدابیامرز پدر بزرگم سالهای خیلی دور چون از اسبش...

گونی را انداختن روی دوششون و شروع کردند به شوخی و بازی با هم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط