راست گفتی سهراب من هم در تردیدم

راست گفتی سهراب من هم در تردیدم
من در این عرصه آغشته ب بغض
لب خندان دیدم
چشم گریان دیدم

گریه کردم اما
بارها خندیدم
رمز بیداری را
پشت بی خوابی این ثانیه ها فهمیدم
من به دل های زمین مشکوکم
دیدگاه ها (۲)

‌‌‌با تبسم های گرمت روز من آغاز شد...صبح آمد، خنده ات جاریست...

دل را نگاهِ گـرم تو دیـوانه می کند ...

می رسد روزی که"من و تو"پروانه خواهیم شد بگذار هرچه میخواهند ...

عاقبتیک روزیک نفر می آیدو تمام آن هایی که رفته اند رااز یاد ...

رز وحشی پارت۵ { پنج ماه بعد} ات...الان پنج ماه که از ما جرای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط