بگذار در قشنگ ترین اشتباه من

بگذار در قشنگ ترین اشتباه من

آتش بگیرد از تو دل سربراه من

چشمم نسیم می شود آنقدر می وزد

تا روسریت حل بشود در نگاه من

آن وقت در رگم بشتابد - تپش کند

تا وقت مرگ موی تو خون سیاه من

بر عکس آخر همه قصه ها ولی

شاید شبی به چنگ من افتاد ماه من

روزی مگر خود تو دچارم نکرده ای ؟

از چاله در بیا که بیفتی به چاه من

داغ مرا به دوش بکش سالهای سال

ای شانه هات مهر شده با گناه من
دیدگاه ها (۱۶)

غزل چشمت، غزل مویت، غزل لبهات بانوجانخدا رحمش بیاید بر مخاطب...

گفتم: مگر من کیستم؟ گفتی: تو دنیای منی...گفتم: به جز این چیس...

وقتیشبدر گیسوان ... #تو خلاصه شدهنوازش کردنتآرزوی مشترکی میش...

آدم هایی هستند که شاید کم بگویند "دوستت دارم"یا شاید اصلا به...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط