دستهایم را که بگیری

‌‌دستهایم را که بگیری
با هم جاده ای می کشیم
میان فصل گل یخ و همیشه بهارها
فکری می کنیم
برای اندوهی که در آواز کبوترها
نهفته مانده
و ...
رودخانه های جامانده از دریا را
هر روز نهری تازه ردیف می کنیم
دستهایم که به دستهایت نزدیک باشد
می توانیم
نشانی کاکل ذرّتهای در باد مانده را
به شانه بسرها بسپاریم
برای ادامه ی دستهایمان با هم
نقشه های زیادی کشیده ام.

‌نیکو_مظلومی
#عاشقانه

دیدگاه ها (۴)

باید باهات حرف بزنم...دستم و گرفت و نشوندم روی مبل، گفت : چر...

می‌توانی ازدوست داشتنم برگردی؟دوست داشتن که خیابان نیست،تاکس...

عزیزم؛هنگام ژست گرفتن در عکس هایتبه حالِ دلِ ما هم فکر کن!گن...

-گاهی به من فکر کن من حتی به گاهی بودن در فکرت هم راضیم💭 . ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط