تو ترکم کردی

پارت ۱۳
خب چطور بگم
ن.بگو عزیز دلم
راستش خب من ازتون میترسم
ن. چی برای اخه قربونت برم من کاری کردم که ازم میترسی؟
نه داداش شما کاری نکردین فقط من میترسم کاری کنم شما ازم متنفر بشین بعد دوباره بزارینم بهزیستی
ن.دورت بگردم الهی چرا همچین فکری کردی من عاشق توام چرا باید فرشته کوچولومو بزارم بهزیستی من هیچ وقت دیگه این کارو نمیکنم
داداش معذرت میخوام ببخشید شما درست میگید فقط من یکم استرس داشتم چشم
ن. خواهش میکنم عزیز دلم به داداشی قول میدی دیگه از این فکرا نکنی؟
چشم داداش قول میدم
ن. آفرین عروسک من فدات شم
مرسی داداش خدانکنه
ن. آفرین عزیزم خیلی خب سیر شدی
آره مرسی داداش
ن. خواهش میکنم
داداش
ن.جانم
میشه یه خواهشی ازتون بکنم؟
ن. البتع بگو
میشه ببرینم کتاب خونه من خیلی کتاب خوندن رو دوست دارم(کپی نامجونه)
ن. حتما افرین خواهر کوچولوم مثل خودم کتاب خونه
آره خیلی دوست دارم
ن. باشه خب میخوام از کتاب خونه همین عمارت استفاده کنی هر مدل کتابی بخوای هست
جدی؟ کتابای علمی داره؟
ن. آره معلومه
وای مرسی داداش خیلی ممنونم من عاشق کتاب های علمیم
ن. خواه میکنم عسلم پس کتاب های علمی دوست داری؟
آره خیلی قشنگن
ن. آره افرین خواهر جونم بیا بریم نشونت بدم
چشم مرسی
(چند دقیقه بعد)
ن. خیلی خب اینجاست
وای چقدر قشنگ و بزرگه داداش*ذوق و تعجب*
ن. الهی عزیزم آره انگار خیلی خوشت اومده
آره خیلی قشنگه
ن. خوشحالم خوشت اومده بیا بریم یه کتاب بردار بخون
چشم مرسی
ن. خواهش میکنم
ویو نارا:
خیلی ذوق دارم کتاب های اینجا خیلی قشنگ بود چقدر خوبه داداشمو دارم اونجا توی بهزیستی فقط چندتا کتاب بود اینقدر خونده بودمشون حفظ بودم همشونو خیلی کسل کننده بود واقعا خوشحالم اینجا هست رفتم یه کتاب برداشتم و ازش خوشم اومد
داداش
ن. جانم
میشه لطفا اینو بردارم؟
ن. البتع
مرسی داداش
ن. خواهش میکنم ازش خوشت میاد
آره انگار خیلی قشنگه
ن. آره واقعا خیلی قشنگه قبلا خوندمش
جدی
ن. آره
که اینطور داداش
ن. جانم
اگر این کتابو خوندم میشه یه کتاب دیگه هم بعدش بردارم
ن. البتع چرا که نه حتما
مرسی خیلی خوبه من کتاب زیاد نخوندم
ن. آخه چرا
رایتش تو بهزیستی فقط چند تا کاب بود اونقدر خونده بودمشون که تقریبا حفظ بودم همشونو
ن. آخی عزیزم اشکال نداره میگم نارا
بله داداش
ن. تو منو میبخشی که اون همه سال توی بهزیستی گذاشتمت
راستش خیلی سخت بود که ببخشمت خیلی سختی کشیدم اما الان آره تونستم ببخشمت
ن. ممنونم عزیزم قول میدم واست جبران کنم
خواهش میکنم داداش باشه
ن. راستی نارا یه سوال دیگه هم دارم
بله بفرمایید
ن. اون روزی که گذاشتمت بهزیستی چه حسی داشتی بعدش چیکار کردی؟
خب راستش نابود شدم وقتی اون حرفارو بهم زدین و گفتید ازم متنفرین بعدشم رفتین همش گریه کردم توی اتاق همه سعی کردن ارومم کنن ولی فقط گریه میکردم بعدش هر روز اجازه میگرفتم میرفتم جلوی در منتظر بوندم که شما بیاید ولی خب شب که میشد شما نمیومدین دنبالم منم برمیگشتم توی اتاقم میزدم زیر گریه اونجا هیچ دوستی نداشتم خودمم نمیخواستم با کسی دوست بشم خیلی حالم بد بود مسخرم میکردن که شما منو گذاشتین اونجا بعدش افسردگی گرفتم بعدشم بخاطر اینکه خیلی گریه میکردم و حالم بد بود بیماری قلبی گرفتم اما چون قرصامو نمیخوردم خیلی به قلبم فشار میومد و بخاطز همینم سرطان قلب گرفتم خیلی حالم بد بود و سختی کشیدم اما خوشحالم پیش شمام هی داداش حالت خوبه؟
ن. چی من اره حالم خوبه*بغض و شدید*
نه داداش خوب نیستید چیزی شده؟
ن. منو ببخش نارا خیلی بهت بد کردم تو بخاطر من این همه سال زجر کشیدی همه مشکلاتت تقصیر منه متاسفم*گریه شدید*
هی هی داداش گریه نکن من ترو بخشیدم گریه نکن دیگع
ن. باشه عزیزم مرسی خیلی دوست دارم گلم
خواهش میکنم منم دوست دارم
ن. خیلی خب دیگه بیا بریم
چشم

ادامه دارد......
خیلی متاسفم که دیر گذاشتم ببخشید