هزار سال پیش

هزار سال پیش
شبی که ابر اختران از دوردست
می‌گذشت از فراز بام من
صدام کرد
چه آشناست این صدا
همان که از زمان گاهواره می‌شنیدمش
همان که از درون من صدام می‌کند
هزار سال میان جنگل ستاره‌ها
پی تو گشته‌ام
ستاره‌ای نگفت کزاین سرای بی کسی، کسی صدات می‌کند؟
هنوز دیر نیست
هنوز صبر من به قامت بلند آرزوست
عزیز هم‌زبان
تو در کدام کهکشان نشسته‌ای؟


#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉
دیدگاه ها (۱۳)

و خاطرات ...نه مجالِ گریز می‌‌دهندنه رخصتِ خلوتیخاطرات روحِ ...

چو در رویت بخندد گل مشو در دامش ای بلبل🕊که بر گل اعتمادی نیس...

بوی الکل و مواد ضد عفونی بینی دختر را میسوزاند. همه جا برای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط