اندام عریانت

اندام عریانـت ...
مرا به وجد می آورد...
آن زمان ڪه گستاخانه مینگرم به
چشـمانی گـیرا ...
ڪه نفســهایم را تب سـوز میڪند ..
سینـه اے فــراخ
ڪه مـ،را به آرامشـے ابدے دعوت میڪند ..
بازوانــی قــوی ڪه
تنـم را بسمت خود میڪشاند
و لبهــایی ڪه...
ماهــرانه...
دڪمه هاے پیراهنم
را بـاز میڪنند....



،
دیدگاه ها (۳)

تو را داشتن لذتی‌ستڪہ فقط من میدانم و شب و سڪوت و مستے و خوا...

میخواستم کمی،فقط کمی دوستت داشته باشم...اما از دستم در رفت ع...

زیر گردنت عطر عجیبی دارد...نزدیکتر بیا!بگذار زنبق کبودی که س...

میبوسمتاگرچه حال ِ دلم با بوسه آرام نمی شودتن به تن می خواهم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط