در تماشا تو افتاد کلاه از سر چرخ

در تماشاے تو افتاد کلاه از سرِ چرخ
خبر از خویش نداری چقدر رعنایی
دیدگاه ها (۰)

آن‌چه در غیبتت ای دوست به من ‌می‌‌گذردنتوانم که حکایت کنم ال...

هر شب از کودکی اش داده سلامی به حسینعشق خوب است که چون عیش م...

شَب‌های‌جُمعه‌کوه‌گُناهان‌شَود‌چو‌کاهمَعنایِ‌مَغفِرَت‌اَثَری...

عاشقانی کہ مدام از فرجت میگفتندعکسشان قابــ شد و از تو نیامد...

من خبر دارم اما تو نداری🤣😂😂

تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویشدیدم که در آن آینه همجز تو ...

چه گویم از لاف تو که مرا ندیدیچه بگم از لاف توزبانم گر گرفته...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط