بریده ایی از کتاب نوت بوک

بریده ایی از کتاب " نوت بوک "

"سفر هرگز پایان ندارد. فقط مسافرانند که به پایان می رسند . اما حتی آن ها هم می توانند به سفر در خاطرات شان ادامه دهند، با به یاد آوردن ها ، با داستان ها . وقتی مسافر روی شن نشست و گفت دیگر چیزی برای دیدن نمانده ، می دانست این طور نیست . انتهای یک سفر فقط شروع سفری دیگر است . باید آنچه را بار اول ندیدی ببینی ، آنچه را دیدی باری دیگر ببینی ، آنچه را در فصل تابستان دیدی ، در بهار ببینی ، در روز آنچه را در شب دیدی ببینی ، درخشش خورشید را جایی ببینی که باران دیدی ... باید سفر را از نو شروع کنی. همیشه. "

"نوت بوک" / ژوزه ساراماگو /مینو مشیری /نشر ثالث /چاپ اول 1390 / 344 صفحه
دیدگاه ها (۱)

بهار بهار صدا همون صدا بود صدای شاخه ها و ریشه ها بود بهار ب...

مادر...♫♫ مادر بی تو تنها وغریبم اتاق خالیم بی توچه سردمادر،...

در تو صیادی است با آب و دانه و هزار چاقوی تیز!ودر من حماقتی ...

من تو را برای شعر بر نمیگزینم شعر مرا برای تو برگزیده استدر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط