فیک (عشق اینه) پارت شونزدهم

وسط حرفم گفت:بس کن.بزار توضیح بدم.
گفتم:توضیح چی؟مگه توضیحیم داره؟اصن از اولشم باید میدونستم.من به چه درد تو میخورم تو کیم تهیونگی من ا/ت...
که براید استایل بغلم کرد و بوسیدم.اصلا براش با برام مهم نبود که مریضه فقط الان بهش نیاز داشتم.به لباش نیاز داشتم.به بوسیدن ادامه داد که جدا شد و گفت:اون خواهرمه.اگه میخوای بهش زنگ بزنم ببین.
گفتم:خب نه نیازی نیست.اگه اینجوری میگی،حتما همینه.
گفت:نه میزنم.میخوام حرفمو کامل باور کنی.
بعد زنگ زد به همون شماره.وقتی جواب داد،منی که منتظر بودم،داشتم ناخنامو میخوردم.تهیونگ خندش گرفت و ناخنامو از تو دهنم در آورد.اون شخص پشت تلفن گفت:داداش...چه عجب بهم زنگ زدی.
اون واقعا خواهرش بود. سرمو انداختم پایین.خجالت کشیدم‌.من الکی بهش تهمت زده بودم.نمیتونستم تو چشاش نگا کنم.ته جواب داد:همینجوری.تو پیام داده بودی،منم زنگ زدم.میشه چند ساعت بعد زنگ بزنم؟
یونجی گفت باشه و تهیونگ قطع کرد و گفت:دیدی؟
همینجوری که سرم پایین بود گفتم:اوهوم.ببخشید.
بعد دید که سرمو بالا نمیارم،خودش از چونمو گرفت و سرمو آورد بالا و گفت:مگه نگفتم وقتی باهات حرف میزنم،منو نگا کن؟
گریم گرفت و گفتم:م...من واقعا معذرت می‌خوام.فک کردم که تو که انقد معروفی منو...
وسط حرفم پرید و گفت:هیششش...من تو رو خیلی دوست دارم.بیشتر از کل دنیا.اصن هیچوقت به این فک نکن که تو و من وضعیتمون باهم فرق می‌کنه و بخاطر همین دوستت ندارم.من عاشقتم.همینجوری که هستی.اینو بدون.اگه عاشقت نبودم که مریض نبودم بهت اعتراف کنم.
گریم شدت گرفت که سرمو گذاشت روی سینش و گفت:گریه نکن.نکن.ناراحت میشما.
«لایک،کامنت،فالو»
دیدگاه ها (۶۸)

فیک (عشق اینه) پارت هفدهم

فیک (عشق اینه) پارت هجدهم

فیک (عشق اینه) پارت پونزدهم

فیک (عشق اینه) پارت چهاردهم

حدس بزنید دیروز چیشد ما دیروز از ۸تا ۴ ازدو داشتیم... رفتیم...

Police and love

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط