اکیپ ایدل ها پارت یازدهم

#اکیپ_ایدل_ها
#تهیونگ
#پارت_یازدهم
بعد از این که رفتن آماده شدم تا برم بیرون ، بد جور حالم خراب بود ، یه حسی داشتم
نمیدونم حس دلسوختگی بود
یا ناراحتی
یا حس درک کردن
یا عش...
نه بابا ، عمرا همچین اتفاقی بیوفته
رفتم تو کافه همیشگی نشستم و منتظر جنی نشستم
تا وقتی جنی بیاد یکم بیشتر راجب حسم فکر کردم
جنی: سلام...
من:آآآآآ سلام
جنی:خوبی؟
من:نه زیاد
جنی:چرا
من:بخاطر اینکه دیشب شب خوبی نداشتم خیلی کم تونستم بخوابم فکرم درگیر بود
جنی: درگیر جویی؟؟؟
سرمو انداختم پایین و اروم گفتم اره
جنی:درک میکنم ، منم باورم نمیشه اون دختر شاد و خندون به یه دختر افسرده و شکسته تبدیل شده
ههییییی...
من:جنی...
جنی:جانم
من: میخوام درباره یه موضوعی باهات حرف بزنم
جنی:چی؟
من:یه چند وقتیه یه حسی دارم
جنی:نگو که عاشقش شدی
اشک از گوشه چشمام ریخت و گفتم:اره عاشق شدم ، و دلم واسه عشقم میسوزه ، دلم واسه خودم میسوزه که بدون اینکه بفهمم عاشق یه نفر شدم ، یهویی به خودم اومدم و دیدم قلبم ، مغزم ، عقلم ، همش واسه اون شده و منم نمیتونم جلوی این عشقو بگیرم
اوایل فکر میکردم دلم براش میسوزه اما اینطور نبود
من بدجور عاشق اون دختر افسرده شدم...
٫٫٫٫٫٫جویی٫٫٫٫٫٫
رسیدم خونه
، همه نگران بودن ، از همه بیشتر نایون اونی ،
من:بچه ها من حالم خیلی خوبه و خیلی‌ خوشحالم نگران من نباشید
و یه لبخند فیک تحویل دادم و رفتم تو اتاق و در رو بستم
این روزا بیشتر درد میکشم ، از وقتی که گوچی مرد بیشتر ، قلبم بیشتر درد میگیره ، بیشتر دلتنگ میشم ، دلتنگ یه دوست ، گوشیمو باز کردم و رفتم تو پیجش
همینجوری عکساشو میدیم که یهو اون عکسی که ازش گرفتم رو دیدم(اون روز همه با هم رفتیم بیرون ، من و ته و جنی رفتیم پیش سگا و اونجا تهیونگ ازم خواست ازش عکس بگیرم)
همینجوری عکساشو نگاه میکردم
اون پسر بدجور خوشگل بود
چرا بدون اینکه بفهمم لبخند زدم ، با وجود اینکه حالم خوب نیست ، یعنی دلیلش اون بود؟
پایان
دیگه حوصلم نمیشه چیزی بگم ، خودت نظرتو کامنت کن و منو خوشحال کن
دیدگاه ها (۳)

کیا مثل من رو اهنگ کویین کراشن

آلبوم ایز وید اوپن با معنی آهنگاش ما رو کشت

پست موقت

پست موقت

رمان

بیب من برمیگردم پارت: 49خیلی حالم داشت بد میشد که اقای لی او...

ماه خونین ❤️‍🔥🥀 خوناشام : پارت سوم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط