ترکیب تو به تجزیهی نیزهها رسید

‏ترکیب تو، به تجزیه‌ی نیزه‌ها رسید
گویا حسین هم پسری تازه می‌برد

زینب مرا ز دست تو بیرون کشید و برد
بهر سکینه‌ام پدری تازه می‌برد

زین خم شده مخواه که کوهی بغل کند
حمل جلالتت کمری تازه می‌برد

شام شب دهم کسی از نیزه بازها
از روی شانه‌ی تو سری تازه می‌برد

محمد سهرابی
دیدگاه ها (۱)

بغض نامت لشگری را ابن ملجم کرده است

بر زمین انگار ثارالله را پاشیده اند

آیه ات بخش شده آینه ات پخش شده

حسین اعجوبه آفرینش

من در میان انبوهی از پالتوها و کوله‌ پشتی ‌ها، در یک آغوش اج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط