پارت هشتم رمان ماه عسل
پارت هشتم رمان ماه عسل 🌙🏡
ومی گم: من برم دوش بگیرم؛ و
لباس جدید بپوشم؛ زود می یام
بیرون؛ فقط می خوام بابا سیاووش
من وتو لباس جدید ببینه٠
سوزان به همراه من از مبل بلند
می شه و می گه: باشه برو
؛ من هم سفره افطارو می چینم
و تاب خردلی رنگ برمی دارم به
همراه دامن شلواری خردلی رنگ و
باطرح توپ های مشگی کوچک٠
باحوله خودم و به سمت حمام
می رم؛ تلوزیون باز و داره ربنا
پخش می شه؛ چقد حال وهوای
خوبی داره ربنا؛ من کارهامو به
سرعت انجام می دم و دوش می
گیرم؛ در اتاق حمام؛ احسان عایخانی و
#ملیحه
ومی گم: من برم دوش بگیرم؛ و
لباس جدید بپوشم؛ زود می یام
بیرون؛ فقط می خوام بابا سیاووش
من وتو لباس جدید ببینه٠
سوزان به همراه من از مبل بلند
می شه و می گه: باشه برو
؛ من هم سفره افطارو می چینم
و تاب خردلی رنگ برمی دارم به
همراه دامن شلواری خردلی رنگ و
باطرح توپ های مشگی کوچک٠
باحوله خودم و به سمت حمام
می رم؛ تلوزیون باز و داره ربنا
پخش می شه؛ چقد حال وهوای
خوبی داره ربنا؛ من کارهامو به
سرعت انجام می دم و دوش می
گیرم؛ در اتاق حمام؛ احسان عایخانی و
#ملیحه
- ۴.۰k
- ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط