خس خس سینه ات انداخت زپا بابا را

خِس خِس سینه ات انداخت زپا بابا را
به زمین هِی نکش آنقدر عزیزم پا را

پیرمردم!همۀ دلخوشی من برخیز
برنمیخیزی اگر باز کن این لبها را

https://telegram.me/amirlmomnin
دیدگاه ها (۲)

اینم شب آخر خدایا چه زود گذشت مثل باد یعنی میشه اربعین کربلا...

ما تشنه عشقیم و شنیدیم که گفتند ....رفع عطش عشـق فقط نام حسـ...

من از بچگی عاشقت بوده امقبولم نما گرچه آلوده امنکند دستم را ...

واقعا جات خالیه تو هیئتمون انگار شور و هیجان کوچه با شماست ب...

خون آشام من My vampire 🦇 part18ویو ات یهو درو زدن رفتم درو ب...

وقتی بهشون میگی من بچه میخوامنامجون: بیب؟ مطمعنی؟ شاید یکم د...

زندگی نامعلوم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط